رقابت شدید در صنعت بیمه، شرکتها را وادار نموده تا به طور مداوم و مستمر قابلیتهای رقابتی خود را ارتقا و بهبود ببخشند، از این رو اخیراً شرکتهای بیمه به منظورر بهبود این قابلیتها توجه بیشتر به مشتریان را در دستور کار خود قرار دادهاند. برند میتواند ارزشی بیش از ارزش متداول ایجاد کند و ارزش یک کالای دارای برند از کالای بدون برند بالاتر است. برندسازی به مجموعه راهکارهایی گفته میشود که به یک برند هویت بخشیده و آن را از دیگر رقبا متمایز میسازد. یک برند موفق، اغلب مترادف با اعتبار است و ارزش نامشهود قابل توجهی را در اختیار دارد. مدیران برندها نیاز به مهارت بیشتری در ساخت برند، نشان دادن تخصص مدیریت در توزیع، مدیریت تصویر، انتخاب کیفیت محصول و خدمات دارند که جملگی این اصول مرتبط با رهبری موفق برند میباشد. برند سازمان میتواند ارزش محصولات سازمان را افزایش دهد و به برقراری ارتباط بین برند محصول و برند سازمان کمک کند. برندها سامانه آغازین مصرف و واسطه میان خریدار و فروشنده هستند. برند از نظر مصرفکنندگان جزء مهمی از کالاها را تشکیل میدهد؛ زیرا برند میتواند به فایده و ارزش کالا بیافزاید. برندها به قدری با ارزش هستند که تعدادی از شرکتها ارزش برند خود را به عنوان دارایی ناملموس در ترازنامههایشان لحاظ میکنند. بنابراین، بازاریابان همواره باید رفتار مصرفکنندگان نسبت به برندها را به دقّت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ زیرا اگر برندی نتواند نظر مصرفکنندگان را جلب نماید، شکستش در بازار حتمی است. برندها از دو جنبه مهم:کاربردی بودن )محسوس بودن عملکرد برند، که به صورت منطقی ارزیابی میشود) و ویژگیهای نمادین (نامحسوس بودن ارزشهای برند، که به صورت احساسی ارزیابی میشود تشکیل شدهاند. برندهای خوب از امتیاز مصرفکننده برخوردارند و مصرفکنندگان نسبت به آنها وفاداری نشان میدهند. تعداد قابل توجهی از مشتریان حتی درصورتی که برندهای مشابه با قیمتهای پایینتر در بازار عرضه شوند، آن برندها را نخواهند پذیرفت و متقاضی برندهای مورد قبول خود میباشند. به عبارت دیگر، شرکتهای دارای برندهای مورد قبول مصرفکنندگان، خود را در مقابل خطمشیهای پیشبردی رقبا، عملاً بیمه میکنند. از جمله عوامل مؤثر در رشد و توسعه کشورها، توسعه بازارهای مالی است که شامل بانکها، بورس اوراق بهادار و مؤسسات بیمه و… هستند. توسعه بازارهای مالی از یک طرف منابع مالی مازاد افراد جامعه را به صورت پسانداز جمعآوری میکند و از طرف دیگر با سرمایهگذاری این پساندازها، منابع مالی لازم برای فعالیتهای اقتصادی را فراهم میکند و بنابراین رشد و توسعه اقتصادی را موجب میشود. از میان مؤسسات مالی مختلف مؤسسات بیمه با گرفتن حق بیمه اطمینان خاطر نسبت به آینده ایجاد میکنند و همین امر موجب ایجاد انگیزه برای گسترش فعالیتهای اقتصادی میشود. شرکتهای بیمه همچنین از طریق جمعآوری حق بیمههای فردی، منابع عظیمی برای سرمایهگذاری فراهم میکنند. لذا بیمهها از یک طرف با کاهش ریسک فردی از طریق انتقال به گروه و شراکت در ریسک، انگیزه برای گسترش فعالیتهای اقتصادی ایجاد میکنند و از طرف دیگر منابع مالی لازم برای بنگاههای تولیدی جهت انجام این فعالیتها را فراهم میکنند. بنابراین، امروزه اهمیت بیمه در امر رشد و توسعه اقتصادی بر کسی پوشیده نیست.
در حال حاضر حدود ۳۰ شرکت بیمه در حال فعالیت هستند؛ بدهی است که انتخاب یک شرکت بیمه از میان این همه بیمهگر با توجه به عدم تمایز محصولات و قیمتها کار سادهای نیست و نیازمند وجود یک راهنمای قدرتمند به نام برند است. در حال حاضر دو ویژگی بارز صنعت بیمه در ایران عبارتند از بازار رقابتی و بیمه نامههایی که با ارائه قیمتگذاری فاقد تعرفه باعث کاهش فزاینده سود نهایی شدهاند. با این وضعیت مدیران شرکتهای بیمه نه تنها تحت فشار برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی خود هستند، بلکه برای تصاحب سهم بیشتری از بازار با دشواریهای زیادی مواجه شدهاند. یکی از راههایی که شرکتهای بیمه با استفاده از آن به مقابله با مشکلات پرداختهاند، بازسازی برند است.
به عبارت دیگر، با توجه به اینکه مجموعه هماهنگ و منسجمی از کلیه فعالیتهای یک شرکت بیمه)در همه بخشهای اجرایی یک شرکت) منجر به ساخت برند آن می شود، عدم اشراف شرکتها به ابعاد متفاوت فعالیتهایی که با درجات وزنی مختلف در ساخت برند آنها تأثیر دارند، باعث میشود سرمایهگذاریهای غیر هدفمند آنها در فعالیتهای برندسازی فاقد اثربخشی لازم باشد. لذا این پژوهش به شرکتهای بیمه کمک میکند تا استراتژیهای برندسازی خود را به صورت یکپارچه طراحی و اجرا نموده و اثربخشی منابع مالی که صرف برندسازی خود میکنند را ارتقا دهند. از طرفی، متمایز شدن برند شرکتهای بیمه در بازار صنعت بیمه کشور موجب سهولت اتخاذ تصمیم بیمه گذاران در انتخاب شرکت بیمه مناسب میشود.
شرکتهای بیمه نوعاً منابع مالی زیادی را صرف فعالیتهای متنوعی برای برندسازی خود میکنند. از مصادیق این گونه شرکتها میتوان از شرکت بیمه سیگنا ۲ نام برد که در اواخر سال ۲۰۱۱ بودجههای بسیار زیادی برای برندسازی مجدد آن شرکت اختصاص داده است. طراحی لوگوی جدید، راهاندازی کمپین تبلیغاتی، طراحی برنامههای رسانهای، استفاده از شبکههای اجتماعی، تمرکز بر مشتری و تغییرات به سمت خدمات سازمانی در شرکت مزبور همگی بخشی از این برنامهها را تشکیل میدهند. در این شرایط جهانی، یکی از خلأهای صنعت بیمه در کشور ایران کمبود افراد متخصصی است که هم در حوزه بیمه و هم در حوزه بازاریابی به صورت توأمان دارای تحصیلات دانشگاهی، تخصص و تجربه کافی باشند. مدیران فنی شرکتهای بیمه عمدتاً افراد متخصص و مجرب در امور بیمهای هستند و متخصصین بازاریابی شاغل در آن شرکتها از مسائل فنی بیمهای اطلاعات کافی ندارند. بنابراین شکاف موجود بین علم و صنعت در این حوزه کاملاً مشهود میباشد.