قیف بازاریابی یا مارکتینگ فانِل (Marketing Funnel) اصطلاحی است که در دنیای بازاریابی به ویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ زیاد آن را میشنوید.
مسیری که مشتری از ابتدا تا انتها طی میکند به سفر مشتری (Customer Journey) مشهور است و شامل قیف بازاریابی میشود. قیف بازاریابی نیز از ابتدا تا انتها یک هدف مشخص دارد و تلاش میکند مشتریان بالقوه تبدیل به مشتریان بالفعل شوند. قیف بازاریابی به ما کمک میکند تا برای تبدیل کردن مخاطبان یا کاربران به یک مشتری و حتی بعد از آن به یک مشتری وفادار، مسیر مشخصی داشته باشیم.
چرا بهش میگن قیف؟!! قیف دهانه بزرگی دارد و هر چه به انتهای آن نزدیکتر میشویم دهانه قیف کوچکتر میشود قیف بازاریابی یا مارکتینگ فانِل نیز در واقع چنین معنایی دارد. یعنی ابتدا افراد زیادی تحت عنوان سرنخ، مخاطب یا مشتریان بالقوه وارد قیف بازاریابی ما میشوند و بعد از پشت سر گذاشتن مسیری مشخص، تبدیل به مشتری بالفعل و واقعی خواهند شد. از همین رو طبیعی است که هر چه به انتهای قیف نزدیک میشویم شاهد ریزش تعداد بیشتری از افراد وارد شده خواهیم بود و در نهایت تعداد کمی به مشتری وفادار تبدیل میشوند.
قیف بازاریابی با محاسبه نرخ تبدیل (درصدی از مشتریان که از یک مرحله به مرحله بعد میروند)، به بازاریابها کمک میکند تا گلوگاههای قیف یا گلوگاههای تبدیل مشتریان عادی به مشتریان وفادار را شناسایی کنند. به طور مثال اگر درصد مشتریان کنونی بسیار کمتر از درصد امتحان کننده ها باشد، عیبی در محصول یا خدمت وجود دارد که مانع خرید مجدد افراد میشود.
قیف بازاریابی علاوه بر تأکید بر جذب مشتریان جدید، بر اهمیت حفظ و بهرهبرداری بیشتر از مشتریان کنونی نیز تأکید دارد. مشتریان راضی در حقیقت سرمایههای شرکت به حساب میآیند. اگر شرکتی به فروش گذاشته میشود، شرکت خریدار فقط بابت کارخانهها، ساختمانها یا برند آن شرکت پول نمیدهد بلکه بابت پایگاه مشتریان (تعداد و ارزش مشتریان شرکت) نیز پول میدهد.