پدیده ضربه قوچ و نقش آن در شکست کسبوکارها
شکست تلخ ترین واژه ای است که می تواند در طول زندگی یک کسب و کار به وجود آید. شکست یک کسب و کار علاوه بر اینکه می تواند موجب اتلاف منابع و سرمایه مادی و معنوی یک سازمان شود، به عنوان ضعف مدیریتی نیز تلقی میشود. از طرف دیگر وقوع ورشکستگی تمامی ذینفعان یک کسب و کار را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، از این رو مدیران با شناسایی عوامل شکست، میتوانند با اتخاذ تدابیر مناسب از وقوع ورشکستگی جلوگیری کنند. مدلهای فرایندی به شکلی پویا بیان میکنند که چرا (مجموعه عوامل شکست) و چگونه (پیامدها و اتفاقات شکست در طول زمان) کسب و کارها شکست میخورند. مطالعه فرآیندی شکست کسب و کار در سطح سازمانی، به دو دلیل حائز اهمیت است ۱) تلاش برای درک و دستیابی به ریشههای شکست: زیرا تنها آن دسته از اقدامات اصلاحی که به علل بنیادی و واقعی بحران میپردازند، میتوانند منجر به اصلاح و جلوگیری از اضمحلال شرکت شوند. ۲) یک فرآیند از شکست، میتواند نشان دهد که چگونه عوامل مهم (علل، پیامدها و علائم شکست) در یک زمان، با هم ترکیب میشوند.
پدیده ضربه قوچ
شکست بسیاری از کسب و کارها ناشی از برگشت پدیدههای تشدید شدهای است که در یک توقف ناگهانی (سکته) در چرخه عمر کسب و کار اتفاق میافتد. به عبارتی دیگر پدیده ضربه قوچ این گونه بیان دارد که: شکست بسیاری از کسب و کارها ناشی از پارهای از مشکلات نابهنجار کوچکی است که در طول عمر کسب و کارها اتفاق میافتد اما به آن توجه نمیشود. رسیدگی نکردن به این مشکلات باعث میشود تا، این مشکلات در زمان دیگری با عارضه بزرگتری که ممکن است شکست باشد، باز گردد. اما بر اساس این تئوری، علت اینکه چرا این مشکلات در همان زمانی که ایجاد میشود، در روند کسب و کار خللی ایجاد نمیکند، حرکت است. حرکت کسب و کار و شتاب آن باعث میشود که بسیاری از مشکلات دیده نشوند و کسب و کار به راه خود ادامه خواهد داد تا زمانی که وقفهای در حرکت کسب و کار ایجاد شود. اما چرا در زمان حرکت کسب و کارها مشکلات بوجود آمده عوارض خود را نشان نمیدهند؟ اصولاً کسب و کارهایی که در حال حرکت هستند، دارای نیروی جنبشی هستند که این نیرو بر بسیاری از مشکلات میتواند غلبه کند. تا زمانی که این نیرو ادامه داشته باشد، نیروهای (مشکلات) کوچکتر از آن نمی توانند مانعی برای این حرکت محسوب شوند، تا زمانی که بنا به هر دلیلی این نیرو قطع شود و کسب و کار متوقف شود. در اینجاست که نیروهای پنهان شده نمایان می شوند و عوارض خود را نشان میدهند. توجه به این نکته ضروری است که لزوما هر حرکتی به منزله رشد کسب و کار نمیباشد. اگر نمودار رشد کسب و کارها را متاثر از یک تابع درجه ۲ فرض کنیم، ممکن است نمودار رشد بسیاری از کسب و کار ها به صورت خطی باشد، و این بدان معناست که کسب و کارها تنها در محور زمان پیش می روند و هیچگونه رشدی نخواهند داشت. رشد کسب و کار زمانی اتفاق می افتد که این کسب و کارها روی منحنی رشد و یا نزدیک به آن حرکت کنند. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که، در صورتیکه کسب و کارها بر روی الگوی صحیح حرکتی روی منحنی چرخه عمر خود حرکت نمایند، این معنا را دارد که، هم سرعت حرکت کسب و کار مناسب می باشد و هم اینکه پدیدههای تشدید شده کمتری در مدت عمر خود داشته است. اما اگر منحنی رشد کسب و کار به صورت خطی باشد، نشانگر آن است که این کسب و کار تنها بر روی محور زمان در حرکت است و هیچگونه رشدی ندارد.
چرخه عمر کسب و کارها و مدل رشد گرینر
محققان چهار مرحله تولد، رشد، بلوغ و افول را به عنوان مراحل مختلف چرخه عمر معرفی نمودهاند. اما همیشه این الگو برای کسب و کارها طبق منحنی چرخه عمر اتفاق نمی افتد. گاها کسب و کارها در حین مراحل چهارگانه و به واسطه پاره ای از مشکلات مالی، مدیریتی، رشد فناوری و یا حتی بازنگری و تجدید ساختار دچار وقفه میشوند. در واقع هر کدام از وقفه های فوق را می توانیم یک بحران محسوب کنیم، لذا می توانیم از مدل های بحران برای وقفهها سود ببریم.
Larry Greiner بحران در سازمان ها را به ۴ مرحله تقسیم کرده است
هر کدام از بحران های فوق می تواند به مثابه یک توقف محسوب شود.
شکل. مدل ۵ مرحلهای چرخه عمر گارینر
روش های جلوگیری از اثر ضربه قوچ
پدیده ضربه قوچ، اثرات مختلفی در سیستم دارد که برخی از آنها به صورت خفیف اعمال میشوند و برخی دیگر اثرات شدید دارند. مهمترین علامت رایج این پدیده، صدای ناشی از این پدیده است که قبل از درون، از خارج از سیستم شنیده می شود که نهایتا منجر به شکست کسب و کار خواهد شد.